من و یادش خیلی دوستش دارم
یه روز سر کوچه مونده بودم با دوستام داشتیم با هم صحبت میکردیم که مدرسه دخترونه
تعطیل شد اون موقع من سوم دبیرستان بودم .مدرسه هم فقط اول دبیرستان داخلش درس میخوندن
دیدم چندتا دختر خانوم خوب و نجیب دارن به سمتی که ما مونده بودیم حرکت میکردن یدفه چشم توو
چشم شدم با یکی از اون دخترا خیلی به دلم نشست و یک دل نه صد دل عاشقش شدم دیگه بعد از اون
روز چند وقت گرفتمش زیر نظر و تمام تایم رفت و امدش رو دیگه یاد گرفته بودم و همیشه 5 دقیقه قبل
از اومدنش میرفتم سر مسیرش تا اینکه تونستم با یه نامه پر از جملات و متن های عاشقانه
دلش رو بدست بیارم ...
ادامه داستان واسه روزهای بعد دوستتون دارم بوس بوس
من و یادش خیلی دوستش دارم
کلمات کلیدی: